يك مبحث جالب در كاريكاتور كه تازگي بيشتر هم تو چشم ميزنه بحث شباهت هاي ناگزير در كاريكاتور است.من خودم قبول دارم كه اين مساله بسيار زياد اتفاق مي افته و خواهد افتاد و .. تمام صحبت هاي تئوريش را هم شنيده و خوانده ام و از جمله به مرز باريك بين شباهت هاي ناگزير و تقليد هم آگاهم اما مدتي پيش داشتم كتاب چنين گفت زرتشت را مي خواندم كه رسيدم به جمله بسيار بسيار نغز و با معنيي كه نتونستم جلوي خودم را بگيرم و يكي از طرح هاي قديمي علي جهانشاهي را اجراي مجدد كردم و قاب گرفتم زدم توي اتاقم.خدا البته اميدوارم كه اين گناه كبيره را بر من ببخشد كه از روي كار يكي ديگه كپي كرده م ولي نه مي تونستم در برابر چنين طرح و جمله مكملي مقاومت كنم و نه قصد دارم كه اونو جايي به اسم خودم به نمايش بذارم.جمله نيچه هم اين بود:
لذت رمگي كهن تر است از لذت من بودن، و در آنجا كه آرامش وجدان را در رمگي بدانند ، تنها وجدان ناآرام است كه مي گويد من
2 comments:
بسیار جمله زیبایی بود و بایدزیاد روی اون فکر کنیم
خوب شد راهنماي كامنت گذاري را نوشتيد
Post a Comment