Friday, September 14, 2007

گفتگو


يك شب كه توي پانسيونم در خنج بودم به سرم زد كه بد نيست هرازگاهي با هنر با مردم به روشي كه فكرشو نمي كنند ارتباط برقرار كرد. اولين كارم اين بود كه پاشدم و شب ساعت دو و نيم يا سه بود و با يك اسپري رنگ روي ديوار پانسيونم كه روبروي تقاطعي بود كه به تمام پانسيون ها مي رفت دو هيكل كشيدم: نه اونقدر واضح كه توجه و تمركز را جلب كنه و نه اونقدر مبهم كه نفهمند چيه فقط اونقدري كه " بنظرشون بياد " كه كسي يا كساني اونجا وايساده اند! اين طرح باعث اتفاقات خنده داري هم شد ازجمله چند باري پيش اومد كه دو سه نفر فضول بخوان برن ببينند كه اينا كي اند پشت درخت ها و يا مچشون را بگيرند و حتي يك مورد كه مي خواستند كارشون را به مراجع بالاتر بكشند!

No comments: